طوفان زده هستم
قَاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ وَيُخْزِهِمْ وَيَنْصُرْكُمْ عَلَيْهِمْ وَيَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِين
با آنان بجنگيد. خدا آنان را به دستان شما عذاب میکند و شما را بر آنها پيروز میگرداند و جگر مؤمنین را خنک خواهد کرد.
و اما داغ؛
این سی ساعت، به اندازه سی ماه گذشت. داغی که بر سینههایمان نشسته جز با تشفیبخشی خود خدا و شاید یک قصاص جانانه خنک نخواهد شد.
و اما بغض؛
مانند طوفانزدهها هستم. سی ساعت غم، فشار، مصیبتزدگی، خستگی، کار پرحجم، بیخوابی و پریشانی، به کمک دردناکتر شدن داغ دل خونینم آمده. جراحت قلبم تبدیل به بغض شده و در گلویم انباشته، و دارد با فشار، از چشمانم بیرون میزند؛ بغض گلوگیر و گریههای اندوهناک درونی که هنوز تبدیل به اشک نشده. حس پسر نوجوانی را دارم که پدر قدرتمند و شجاعی را که در خطرات و مشکلات، پشتیبانش بود به فجیعترین شکل ممکن از دست داده و غرور جوانیاش به بدترین شکل شکسته شده و حالا تنها امیدش به پدربزرگی است دانا و شجاع که میداند بعد از این مصیبت، چطور خانوادهاش را دوباره با انسجام بیشتر دور هم جمع کند و انتقام خون پسرش را بگیرد.
و اما پدرکشتگی؛
ما از اول با آمریکا پدرکشتگی داشتیم، داریم و خواهیم داشت. خونهای پاکی که در بغداد به زمین ریخت، این پدرکشتگی را به اوج رساند. تازه میفهمم چرا امام روحالله (روحی فداه والذین بذلوا مهجهم دونه) میگفت رابطه ما با آمریکا رابطه گرگ و میش است و چقدر نفهم و سادهلوحند آنها که به مذاکره با گرگ دل خوش کرده بودند.
و اما تو؛
هر بار که در جلسات و محافل یادبود دوستان شهیدم میدیدمت، بدون توجه به همه چیز فقط کیف میکردم؛ وقتی در آخرین دیدارمان در مجلس ترحیم دوست شهیدم، بهطور اتفاقی آمدی جلو پایم نشستی تمام وقت را به چشمچرانی! گذراندم و سیر نمیشدم از تماشای این شهید زنده و لبخند شیرینت هنوز نقشبند خاطر من است.
و اما خون تو؛
آغاز پایان است؛ پایان تاریخ ننگین استکبار در منطقه و جهان و آغاز دوران سرعتگرفتن تحولات به سمت آزادسازی قدس و مکه و مدینه و فراهمشدن مقدمات ظهور.
پایان دوران غربگرایان لیبرال و حامی گفتوگو با گرگهای درنده و آغاز دوران قدرتیابی جناح مؤمن، ولایتمدار، حزباللهی، شجاع و دوراندیش.
پایان دوره تحریم و محدودیت و آغاز دوره شکستهشدن مرزها و همبستگی و پیوستگی جغرافیای مقاومت به یکدیگر.
وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِالله
یادمان نرود:
یابنالشبیب! گریه فقط بر غم حسین
شیخ پور